چرا ایران هلث ۱۴۰۴ در مسیر شکست قرار دارد؟

ایران هلث ۱۴۰۴ با حذف تدریجی نهادهای صنفی، مدیریت انحصاری و تبدیل شدن به ویترینی نمایشی، از مسیر تخصصی خود منحرف شده و در آستانه فروپاشی اعتبار خود بهعنوان مهمترین رویداد صنعت سلامت کشور قرار گرفته است.
حذف تدریجی بازیگران صنفی؛ از نمایشگاه تا ویترین سیاسی
نمایشگاه بینالمللی ایران هلث ۱۴۰۴ با وجود تبلیغات گسترده و ادعاهای رسمی در مسیر بینالمللی شدن، نشانههایی جدی از شکست ساختاری، صنفی و اجرایی بروز داده است. برخلاف سالهای گذشته که این رویداد با مشارکت گسترده نهادهای کلیدی صنعت سلامت برگزار میشد، در نسخه جدید آن تنها دو انجمن در قامت برگزارکننده ظاهر شدهاند؛ یکی در حوزه آموزش فعال است و دیگری در حوزه تولید، آن هم بهصورت محدود و غیرفراگیر.
برگزارکنندگانی بدون وزن بازار
در حال حاضر، تنها انجمن صنفی متخصصان تجهیزات پزشکی و اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان تجهیزات پزشکی پای کار ماندهاند. انجمن اول که حوزه اصلی فعالیتش توسعه آموزشهای تخصصی است، در جایگاه یک برگزارکننده اقتصادی قرار گرفته که ذینفع مستقیم از نمایشگاه نیست و انگیزههایش با منطق بازار همخوانی ندارد. اتحادیه دوم نیز، هرچند درون خود شرکتهای بزرگ و باسابقهای را جای داده است، اما فراگیری صنفی ندارد و نماینده طیف کامل بازار نیست.
نهادهایی که بودند و دیگر نیستند
در نسخههای گذشته این نمایشگاه، حضور فعال نهادهایی همچون اتحادیه بازرگانان تجهیزات پزشکی، انجمن مهندسی پزشکی، انجمن تولید و صادرات تجهیزات پزشکی، انجمن مرآت و انجمن تأمینکنندگان باعث شده بود ایرانهلث به ویترین واقعی صنعت سلامت کشور بدل شود. اما این نهادها بهتدریج از این پلتفرم کنار رفتند یا کنار گذاشته شدند؛ روندی که نه از سر انفعال، بلکه در اعتراض به رویکرد متمرکز و تمامیتخواهانه شکل گرفت.
چه کسی مقصر است؟ باقیماندهها یا رفتهها؟
اکنون این پرسش جدی مطرح است که وقتی همهی بازیگران صنفی اصلی یکبهیک حذف یا حذفشده هستند، آیا نباید بهجای مقصر دانستن همه، نگاه را متوجه «فرد یا ساختاری کرد که مانده است»؟ نظر قطعی شاید زود باشد، اما شواهد و تجربههای مشابه در تاریخ اقتصاد سیاسی جهان نشان میدهد انحصار، تمرکزگرایی و توتالیتریسم مدیریتی، آفت هر اکوسیستم زنده و پویایی است.
انحصار و سقوط؛ تجربههای تاریخی جهان
در اقتصاد، شکست سیاستهای انحصارطلبانه مسبوق به سابقه است. تجربه «جهش بزرگ» در چینِ دوران مائو، که با شعار خودکفایی و تمرکز کامل دولت بر تولید آغاز شد، با قحطی گسترده، فروپاشی زنجیرههای تأمین و مرگ میلیونها نفر به پایان رسید. در آلمان نازی، سیاستهای تولید انحصاری داخلی به کیفیت پایین و بحران انجامید. حتی در کشورهای پیشرفته نیز، نمونه شکست نمایشگاه جهانی اکسپو ۲۰۰۰ در هانوفر گواه آن است که نبود اجماع و بیتوجهی به واقعیت بازار، میتواند فاجعهآفرین باشد.
از وعده تا فاجعه؛ تجربه فایرفستیوال
در حوزهی رویدادها، نمونههایی چون فایرفستیوال نشان دادند که هیچ سطحی از تبلیغات یا حمایت رسمی نمیتواند ضعف در زیرساخت، مدیریت و اجماع صنفی را جبران کند. وعدههای بزرگ، مهمانان مشهور و فضای رسانهای پررنگ، مانع شکست مفتضحانه این فستیوال نشدند؛ شکستی که حتی موضوع مستند افشاگرانهای شد.
از نمایشگاه تخصصی تا پروژهی نمایشی
ایران هلث ۱۴۰۴ نیز در حال پیمودن مسیری مشابه است. تمرکز مدیریت نمایشگاه در دست یک تفکر خاص، همراه با حذف تدریجی دیگر بازیگران اصلی، سبب شده است این رویداد از یک نمایشگاه تخصصی چندوجهی، به یک پروژه تبلیغاتی با رویکردی سیاسی، نمایشی و غیرواقعی تبدیل شود.
وقتی تصمیمسازی به جای اجماع، به انحصار بدل میشود
در حالی که ذات یک رویداد تخصصی ایجاب میکند تصمیمگیریها در آن مبتنی بر اجماع صنفی، تضارب آرا و حضور مؤثر تمامی ذینفعان باشد، آنچه امروز میبینیم، نسخهای بسته و مدیریتشده از یک ساختار تکقطبی است که با پویایی صنعتی و بازار آزاد فاصله معنادار دارد.
نمایشگاهی که بازتاب صنعت نیست
نمایشگاه سلامت، اگر قرار است بینالمللی باشد، باید بازتابی از اکوسیستم سلامت ایران باشد؛ اما وقتی این اکوسیستم را به دو تشکل غیرفراگیر و یک بخش کوچک از معاونت دولتی تقلیل میدهند، خروجی چیزی جز یک ویترین خالی از عمق نخواهد بود.
بحران بیاعتمادی و مهاجرت به رویدادهای جایگزین
ایرانهلث امروز نه تنها با بحران نبود نهادهای صنفی مواجه است، بلکه گرفتار بیاعتمادی روزافزون فعالان صنعت نیز شده است. بسیاری از شرکتها، بهجای برنامهریزی برای حضور در این نمایشگاه، به دنبال ایجاد رویدادهای جایگزین یا منطقهای هستند که بتوانند فارغ از مداخلهگریها و نمایشسازیهای سیاسی، نیازهای واقعی بازار را هدف بگیرند.
هنوز دیر نشده، اگر گوش شنوایی باشد
اکنون زمان آن است که برگزارکنندگان ایرانهلث، پیش از آنکه این نمایشگاه به تاریخ بپیوندد، بازنگری اساسی در شیوههای مدیریتی و ترکیب نهادهای همکار داشته باشند. هیچ پروژهای بدون اکوسیستم موفق نمیشود؛ و هیچ اکوسیستمی در سایه انحصار رشد نمیکند.
دیدگاهتان را بنویسید