عدم اراده کافی عامل حلنشدن مشکلات بازیهای رایانهای است
یکی از دلایلی که مشکلات حوزه بازیهای رایانهای حل نشده عدم اراده کافی است و اینکه نگرش ما به این حوزه هنوز نگرش دقیقی نیست.
خبرگزاری مهر؛ گروه فرهنگ و ادب – زینب رازدشت: در رهنمودهای مقام معظم رهبری و در تمام آنچه به عنوان منشور انقلاب اسلامی میشناسیم، فرهنگ یک رکن اساسی و حیاتی در جامعه بوده است که ما باید این را در نظر داشته باشیم. بنابراین تخصیص اعتبارات و اصلاح ساختار باید بازنگری شود.همچنین مقام معظم رهبری درموضوع اصلاح ساختار فرهنگی چندین مرتبه این موضوع را به شورای انقلاب فرهنگی ابلاغ کردهاند، اما هنوز اتفاقی در این حوزه رخ نداده است. ساختار فرهنگی ما باید اصلاح شود. یعنی، یک مرکز ثقل فرهنگی موجودیت پیدا کند و در نهایت برنامههایی را شاهد باشیم که کاملاً سنجش پذیر و قابل اثرسنجی باشند.
اینها بخشی از صحبتهای سیدصادق پژمان کارشناس فرهنگی و اقتصادی است که در بخش اول گفتگوی مهر با او با عنوان «بسیاری از حوزههای فرهنگی هنوز تبدیل به صنعت نشدهاند» منتشر مطرح شدند. پژمان در اینبخش به ایننکته اشاره کرد که بسیاری از حوزههای فرهنگی تبدیل به صنعت نشدهاند و تحقق این امر نیازمند مقدماتی است که زیرساختهای آن را باید دولت فراهم کند.
در ادامه مشروح دومینبخش گفتگو با پژمان را میخوانیم؛
* آقای پژمان صنعت گیم در کشورمان بسیار زودتر از کشورهایی همچون عربستان، ترکیه و مالزی شکل گرفت. اما متأسفانه امروز این کشورها پیشتاز هستند و ما همچنان درگیر مشکلات این حوزه هستیم تا جایی که اگر این مشکلات حل نشود، صنعت گیم در کشورمان تضعیف خواهد شد.
البته باید گفت که اعداد به ما نشان میدهند که گردش مالی در حوزه بازیهای رایانهای به ویژه بازیهای بومی و داخلی در حال افزایش است. منابعی که دولت طی سالیان مختلف تخصیص میدهد، افزایشی بوده و توسعه قابل توجهی در آن اتفاق افتاده است. اما واقعاً کافی و متناسب با رشد این حوزه نیست.
حجم سرمایه گذاری کشورهای منطقه در این حوزه با چیزی که در کشور محقق شده است، قابل قیاس نیست. اگر مجموع منابع حوزه فرهنگ را جمع بزنیم، عددی است که در مقایسه با سرمایهگذاری کشورهای همسایه غیرقابل قیاس است. درحالی که این حوزه به لحاظ اقتصادی بسیار اثرگذاراست. همچنین کشورها به واسطه بازیها میتوانند فرهنگ خود را به دیگر کشورها صادر کنند یعنی این حوزه بسیار میتواند تأثیر فرهنگی داشته باشد. کشورها میتوانند با تولید بازیها فرهنگ خود را به جهان توسعه دهند و صادر کنند.
بسیاری از مخاطبان بازیهای خارجی در کشورمان کودکان هستند بازی میتواند نظام ذهنی، معرفتی و فکری شأن را تحت تأثیر قرار دهدو به تبع آن سبک زندگی و در مرحله بعد هویت تحت تأثیر قرار میگیرد.
* در دولتهای پیشین کمتر شاهد توجه به بازیسازان بودیم. به نظر شما در ایندولت میتوانیم شاهد تعامل بیشتر دولت با بازیسازان باشیم؟
اگر مروری بر برنامههای ارائه شده آقای صالحی در مجلس داشته باشیم، متوجه میشویم که ایشان به دو مسأله مهم تغییردر سبد مصرف فرهنگی مخاطب و تحولات اجتماعی توجه ویژه نشان دادند. به نظرم توجه به این دو رکن به انضمام نقش حوزه فناوریهای جدید در حوزه فرهنگ نشان میدهد که با مطالبات و مسائل روز ذی نفعان این حوزه درگیر هستند.
در حوزه بازیهای رایانهای مسائل مختلفی وجود دارد؛ چراکه این حوزه تنها محدود به تولید نیست بلکه باید به مخاطبان آن هم توجه داشته باشیم، مخاطبانی که حجم عمدهای از آنها مخاطب کودک و نوجوان هستند.
در بخشهایی گاهی به دلیل گسست نسلی که در سیاست گذاری و فضای واقعی جامعه وجود دارد، از روندهای جاری جامعه فاصله گرفتهایم. متأسفانه ما هنوز با فضای ۲۰ سال گذشته سیاستگذاری و برنامهریزی میکنیم یعنی نگاهمان یک نگاه آنالوگ است درحالی که پارادایم غالب امروز دیجیتال است.
متأسفانه حتی این نوع نگاه هم تغییر نکرده است. از آنجا که صنعت گیم دارای ابعاد مختلفی است و میتوان به بعد مخاطب و تولید اشاره کرد، باید گفت که این صنعت دارای یک بعدی دیگری بوده که تابعی از همین حوزه است. یعنی نقش مهم این حوزه در صنایع خلاق که گاهی متأسفانه دیده نمیشود. حوزه بازیهای دیجیتال در روند بلوغ خودش قرار دارد. با گذشت هرسال این اکوسیستم، قدرتمندتر میشود، اما همچنان مشکلات اصلی این حوزه همان مشکلاتی است که از گذشته بوده و مشکلاتی که به هر دلیلی حل نشده است.
در تمام این سالها منابع فرهنگی میان ۶۰ تا ۷۰ دستگاه فرهنگی توزیع شده است، اما ما از چه نقطه به چه نقطهای رسیدهایم؟ امروز دستگاههای فرهنگی در بسیاری ازوظایفشان ترک فعل کردهاند. اقداماتی که باید انجام میدادند، از انجام آن خودداری کردهاند یکی از دلایلی که مشکلات حوزه بازیهای رایانهای حل نشده عدم اراده کافی است و اینکه نگرش ما به این حوزه هنوز نگرش دقیقی نیست. اگر بازی را در حد یک سرگرمی بدانیم، با یک مدل برای آن برنامه ریزی میکنیم و اگر بدانیم به واسطه بازی میتوانیم مسائل اصلی خود را حل کنیم، مدل دیگری برنامه ریزی خواهیم کرد. امروزه کشورهای دیگر به واسطه بازی توانستهاند بسیاری از مسائل خود را در حوزههای فرهنگی، اجتماعی و حتی امنیتی و سیاسی حل کنند. ما میتوانیم از این ظرفیت استفاده کنیم.
بازی کاملاً یک حوزه چند بعدی است. نمیتوان گفت که این حوزه دقیقاً متعلق به چه بخش و یا موضوعی است؛ چراکه بازی در حوزه فرهنگی، اقتصادی و فناوری صاحب نقش است. به همین نسبت هم میتواند امکانهای متفاوتی را فراهم کند.
در حوزه مخاطب به ویژه کودک و نوجوان در بخش تنظیمگری دچار مشکل هستیم. در حوزه تولید در کمک به بازی ساز و رفع موانع آن مشکل داریم
اگر بخواهیم لیستی از مشکلات تهیه کنیم، حدود ۱۰ تا ۱۵ مشکل از مشکلات با تصمیمات فوری قابل حل است. بسیاری از مسائل هم در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد نیست.
به نظر میرسد اگر این بستر قرارگاهی بهوجود نیاید و مرکز ثقل این حوزه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تلقی نشود، این وزارت نمیتواند از پس همه مشکلات صنعت گیم بر بیاید. بخشی از مشکلات مربوط به دیگر وزارتخانه هاست و بسیاری از مسائل مربوط به بازیها به دستگاههای دیگر مرتبط میشود. به همین دلیل است که در بنیاد ملی بازیهای رایانهای هیئت امنایی متشکل از همه دستگاهها شکل گرفته است که قرار بود تا مسائل و مشکلات این حوزه را حل کنند.
بازی ساز امروز از زیر ساختهای فنی تا تأمین منابع مالی ارزان دچار مشکل است نیروی ماهر تربیت نشده است قوانین مالکیت فکری به روز نیست
در حوزه تحقیقات نظری، علمی و تربیت نیروی انسانی، دانشگاهها، مدارس و آموزش و پرورش نقش دارند. در فضای دانش آموزی اگر به دانش آموز در آن پیشنهاداتی که ارائه میکنید، آموزش بازی سازی بگذارید، برای او بسیار جذابتر از مدل آموزشی چند دهه قبل است.
هماکنون زیست نوجوان و حتی کودک در فضای دیجیتال و پسا حقیقی شکل میگیرد. اگر این موضوع را درک کنیم و بتوانیم کانال ارتباطی ایجاد کنیم میتوانیم شاهد اثرات مثبتی باشیم.
بسیاری از این مسائل به دلیل چند بعدی بودن شأن از اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خارج است، اما اگر آن مرکز ثقل شکل بگیرد، راهبر میتواند تکالیف را برای بقیه تعیین و نگاشت نهادی را طراحی کرده و پیگیری کند. اما اگر این نقش را نداشته باشد، دستگاهها، هم ارز یکدیگر خواهند بود و چندان معنایی ندارد که شما بقیه را مورد مطالبه قرار دهید. مجموعاً تغییر نگرش نسبت به موضوع بازیهای دیجیتال اصل قضیه است.
همچنین ما باید آمار و ارقام را به رسمیت بشناسیم. از نظر تعداد مخاطب، گردش مالی و سرانه مصرف صنعت بازیهای دیجیتال از دیگر صنایع رسانهای جلوتر است همچنان که در مصوبات شورای عالی فرهنگی و در برنامه هفتم اشاره شده است در اسناد دیگر هم از جمله برنامه ملی بازیهای رایانهای مصوب شورای عالی فضای مجازی وجود دارد اما مساله این است که این اسناد باید کار کنند و شاهد خروجی باشیم. اگر قشر بازیساز مظلوم است، به دلیل آن است که قشر بازیساز رسانه ندارند و جوان هستند. این صنعت هنوز بطور کامل شکل نگرفته است به همین دلیل این صدا چندان به درستی منتقل نمیشود.
* بهنظرتان قوانینمان در حوزه صنایع خلاق چه مشکلاتی دارد؟
فرد در حوزه صنایع خلاق به غیر از ایده، چه دارایی دارد؟ در کشورهای توسعه یافته بسیاری از داراییها در صورتهای مالی، داراییهای نامشهود است و اینها را همه به رسمیت میشناسند. یک شرکت به جز ایده، محصول و خدماتش به عنوان سرمایه چه چیزی دارد؟ امروز ما از آنها چه حمایتی کردهایم؟ قوانین ما اگر در این حوزه وجود دارد، قدیمی است و پاسخگوی وضعیت امروز نیست.
در حوزه صنایع خلاق چندان حق مالکیت ایده به رسمیت شناخته نشده است. قانونگذار باید به درستی این مسائل را مورد توجه قرار میداد. امروز باید به فکر وضع قوانین مناسب درحوزه صنایع خلاق باشیم به ویژه آنکه با فناوری به نام «هوش مصنوعی» مواجه هستیم که بسیاری از حوزهها را از جمله حوزه فرهنگ را تحت الشعاع قرار داده است.
* آینده حوزه صنایع فرهنگی به ویژه صنایع خلاق را چگونه میبینید؟
صنایع خلاق سهم مهمی در تولید ناخالص داخلی کشورها، ایجاد اشتغال و نوآوری وقدرت نرم داشته اند. ما کشوری داریم با یک تمدن قدرتمند، مبانی مستحکم ارزشی و دینی و با انقلابی که منبعث از ظرفیتهای فرهنگی و اجتماعی عظیم بوده است، اما ما هیچ وقت نتوانستهایم اینها را در حوزه فرهنگ، هنر و رسانه به درستی متبلور کنیم.
نگاه ضابطهای به محصول وخدمات فرهنگی حداقلی است باید بستر تولید به سمت مسائل اصلی فراهم شود. مسأله اصلی کشور حوزه فرهنگی و اجتماعی است و این حوزه نباید ذیل موضوعات دیگر تعریف شود، زیرا خودش اصل و اساس است. در رهنمودهای مقام معظم رهبری و در تمام آنچه به عنوان منشور انقلاب اسلامی میشناسیم، فرهنگ یک رکن اساسی و حیاتی در جامعه بوده است که ما باید این را در نظر داشته باشیم. بنابراین تخصیص اعتبارات و اصلاح ساختار باید بازنگری شود.
مقام معظم رهبری درموضوع اصلاح ساختار فرهنگی چندین مرتبه ابلاغ کردهاند، اما هنوز اتفاقی در این حوزه رخ نداده است. ساختار فرهنگی ما باید اصلاح شود. یعنی یک مرکز ثقل فرهنگی موجودیت پیدا کند وتنوع نهادی وطیف متنوع رویکردی به فرهنگ همگرا شود و در نهایت برنامههایی را شاهد باشیم که کاملاً سنجش پذیر، قابل اثرسنجی وناظر به مسائل باشند.
در تمام این سالها منابع فرهنگی میان ۶۰ تا ۷۰ دستگاه فرهنگی توزیع شده است، اما ما از چه نقطه به چه نقطهای رسیدهایم؟ امروز دستگاههای فرهنگی در بسیاری ازوظایفشان ترک فعل کردهاند. اقداماتی که باید انجام میدادند، از انجام آن خودداری کردهاند. امروز ما در کشور با مسائلی مواجه هستیم. اگر نوجوان امروز ما محتوای درستی دریافت کند، آن را میپذیرد و هیچ گاردی در برابر آن ندارد. امروز مخاطب را رها کردهایم و انتظارمان یک رفتار، فرهنگ و نظام ارزشی مناسب است. منابع فرهنگی کشور در بسیاری از بخشها هدر رفته است. این زنجیره باید اصلاح شود.
منابعی که دولت طی سالیان مختلف تخصیص میدهد، افزایشی بوده و توسعه قابل توجهی در آن اتفاق افتاده است. اما واقعاً کافی و متناسب با رشد این حوزه نیست یکی از الزامات این است که ما در بودجهای که در حوزه فرهنگ کشور داریم، شفاف باشیم و به واسطه سنجش پذیر کردن برنامهها بتوانیم آن را اثرسنجی کنیم. نهایتاً شاهد اقدامات هم افزای فرهنگی خواهیم بود. دستگاههای فرهنگی باید در یک پیام به یک وحدت نظری برسند تا آنچیزی که به عنوان خروجی به دست مخاطب میرسد، با هم افزایی در کنار یک دیگر اقدامی مؤثر شود.
به نظر میرسد باید مسئله بازارپردازی میان دستگاهها حل شود. ما نمونه موفق در کشور نداریم که اقدامی انجام شود و متعاقباً با ادامه آن اقدام، هویتی از یک کاراکتر شکل بگیرد. کنند. امروز صداوسیما تا چه اندازه کاراکتر جذاب قابل اعتنا دارد. ما هیچگاه به این زنجیره فکر نکردهایم. هر دستگاهی به صورت جزیرهای مسیری را طی میکند و اگر این مسیر اصلاح نشود و در یک همکاری و مشارکت بین دستگاهی قرار نگیریم، قاعدتاً اقداماتمان اثربخش نخواهد بود و در نهایت خروجی به این صورت است که بسیاری از اقدامات، اقدامات دیگر را خنثی میکند. مخصوصاً اینکه مطالبات امروز جامعه ایران، مطالبات فرهنگی اجتماعی است تا مطالبات اقتصادی.
همچنین به نظر میرسد قانون برنامه هفتم توسعه نیاز به اصلاح دارد. موارد به شدت کمی بوده و به کیفیت موارد چندان اشاره نشده است. ارقام پایه چندان به دقت برآورد نشده و نظام مسائل کشور در حوزه فرهنگی و هنر موسع تر از چیزی است که آنجا در قانون ابلاغ شده است. البته اجرای همین قانون کمک خواهد کرد که ما یک گام مؤثر در قلمرو فرهنگ و هنر و رسانه برداریم.
دیدگاهتان را بنویسید