نشست پرسش و پاسخ یا کلاس درس متفاوت استاد با موضوع میهن دوستی/شعری که دکتر ظفرقندی در پاسخ به مهاجرت خواند، چه بود؟

نشست صمیمانه دکتر ظفرقندی با نخبگان بیشتر شبیه یک کلاس درس متفاوت بود. کلاس درسی که این بار قرار نبود در آن درباره روش های نوین و پیچیده جراحی عروق صحبت شود بلکه قرار بود درس مهم “میهن دوستی” در برابر نگاه پر پرسش نخبگانی که در دوراهی مهاجرت و ماندن قرار دارند، تشریح شود.

“نشست استاد طبقه چندم است؟” این پرسش را یکی از نخبگان مدعو می پرسد و بلافاصله خود را به آخرین طبقه فوقانی می‌رساند. نمایشگرهای موجود این عنوان را نمایش می‌دادند: «نشست صمیمانه جمعی از نخبگان با وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» اما بهتر بود نمایش می دادند: موضوع امروز «چرا باید بمانیم؟»

به گزارش وبدا، نشست صمیمانه دکتر ظفرقندی با نخبگان بیشتر شبیه یک کلاس درس متفاوت بود. کلاس درسی که این بار قرار نبود در آن درباره روش های نوین و پیچیده جراحی عروق صحبت شود بلکه قرار بود درس مهم “میهن دوستی” در برابر نگاه پر پرسش نخبگانی که در دوراهی مهاجرت و ماندن قرار دارند، تشریح شود.

قرار شد در این مراسم بیش از ۱۰ نفر از نخبگان به مدت ۵ دقیقه درد و دل و انتقادات و راهکارهای خود را با وزیر بهداشت در میان بگذارند.

مهدی سقاوی دارنده مدال طلای المپیاد علمی مدیریت نظام سلامت در این نشست پشت تریبون می رود و رو به وزیر بهداشت می‌گوید: از هر ۱۰ نخبه در کشور ۸ نفر آنها می گویند می خواهیم مهاجرت کنیم. نخبگان نه نیازی دارند که سیاهی لشکر باشند و نه چیز دیگر. آنها شایسته احترام هستند چرا که نخبگان پاره تن ایران ‌اند.

سخنان او تشویق های ممتد نخبگان حاضر در سالن را به دنبال دارد و در ادامه او شرح حکایت تلخ قتل دکتر داوودی را مطرح می‌کند و می‌گوید: «نخبه ما را در یاسوج سر بریدند! حق نخبه ما این نبود». سالن حالا در سکوتی عجیب فرو می‌رود.

نخبگان حاضر در سالن همچنان در حزن قتل دکتر داوودی هستند که سعیده محبی دانشجوی پزشکی پشت تریبون می آید و از ممنوعیت خرید تعهد خدمت انتقاد می‌کند. او تاکید دارد: یکی از مسائل جدی امروز ما ممنوعیت خرید تعهد خدمت است. اکنون بسیاری از پزشکان جوان با چالش های اقتصادی و اجتماعی رو به رو هستند.

محمدرضا عزیزخانی عضو دانشجویی کمیته فنی المپیاد وزارت بهداشت نیز پشت تریبون می‌رود و می‌گوید: همه از نخبگان مطالبه دارند پس مشکلات و مطالبات نخبگان چه می شود.

او با طرح این پرسش که جایگاه مدال آور کارآفرینی و سلامت امروز کجاست، از عدم حضور نخبگان در اتاق های تصمیم سازی انتقاد می‌کند.

علی محمد یاوراحمدی دارنده رتبه ۸ کنکور سراسری و دارنده مدال طلای المپیاد پشت تریبون می رود و دکتر ظفرقندی را با عنوان استاد خطاب می کند و می گوید: استاد ما روزی که با شما در بیمارستان سینا عکس یادگاری می گرفتیم فکر نمی کردیم که درست ۳ ماه بعد از آن شما را در وزارت بهداشت ببینیم.

پس از یاوراحمدی، علی پرهان نویسنده، مخترع و کارآفرین پشت تریبون رفت و خطاب به وزیر بهداشت گفت: آقای دکتر! مهمترین نیرویی که یک نیرو را نگه می دارد تعلق سازمانی است. چطور می شود در کادر سلامت ما که چه خوب کار کند چه نکند فقط ماهانه ۱۵ میلیون تومان حقوق می گیرد، تعلق سازمانی ایجاد می‌شود؟

او از افزایش دانشکده های پرستاری در اقصی نقاط کشور انتقاد می‌کند و می گوید: این رشد قارچ گونه دانشکده های پرستاری به چه منظور است؟ گاها ساختمان یک دبستان از ساختمان های دانشکده های پرستاری بهتر است.

او در پایان خطاب به دکتر ظفرقندی می گوید: آقای دکتر من از شما و دوستان می خواهم یک زنجیر یک حرف به من بگوید که من یقین پیدا کنم که می توان ماند. “زنجیر ، فراوانِ فراوان اما

چیزی که مرا به زندگی بندد نیست” (شعر از حسین منزوی)

او در پایان این غزل لسان الغیب را می خواند و می‌گوید: از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نَیَفزود/زِنهار از این بیابان، وین راهِ بی‌نهایت

دکتر آرمان سورانی یانچشمه جراح مغز و اعصاب و عضو کانون نخبگان فرهنگستان نیز از وضعیت فارغ التحصیلان بالینی انتقاد و تصریح کرد: پزشکان جوان ما امیدی به آینده ندارند. امروز نه تنها نخبه ها بلکه دانش آموزان نیز در حال مهاجرت هستند.

معاونان وزیر بهداشت اعم از فرهنگی و دانشجویی، آموزش و درمان در این نشست حضور دارند و هر کدام پاسخ سوالات و انتقادات نخبگان را می‌دهند.

دکتر حبیبی معاون دانشجویی و فرهنگی اولین فردی است که برای پاسخ تریبون خود را روشن می‌کند. او خطاب به نخبگان حاضر در نشست می‌گوید:

من می دانم شما ایران را دوست دارید و ایران بدون شما هیچ چیزی نیست. اما از شما خواهشمندم که علاوه بر درس خواندن نسبت به مسایل اجتماعی هم دغدغه مند باشید.

او در این نشست اعلام کرد که طرح نخبگان و دارندگان مدال به قوت خود باقیست.

دکتر سیدجلیل حسینی معاون آموزشی نیز در این نشست خطاب به نخبگان از فراهم کردم بورسیه های تحصیلی گفت و تاکید کرد که به دنبال فراهم کردن فضایی است تا نخبگان در کشور بمانند و دانشجویان نیز به دنبال شغل دوم نباشند.

او گفت که آیین نامه ۴۰ امتیازی دستیاری و تسهیل رفاهی ویژه استعداد درخشان در دست تصویب نهایی است و جزو ضوابط و قوانین است که اساتید نخبه را در دانشگاه ها جذب کنیم که ۸۰ نفر هیات علمی از جامعه نخبگان در وزارت بهداشت جذب شدند.

دکتر سعید کریمی معاون درمان وزارت بهداشت نیز آماری از کارهای انجام شده ارائه داد و تاکید کرد که خبرهای خوبی در راه است.

او به سخنان علی پرهان و این شعر او از حافظ که از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نَیَفزود اشاره و در پاسخ شعر فریدون مشیری را خواند:

“من اینجا ریشه در خاکم

من اینجا عاشق این خاک، اگر آلوده یا پاکم

من اینجا تا نفس باقی است می مانم”

جمعیت نخبگان حاضر در مراسم ۱۴ آذرماه بیش از ظرفیت صندلی های موجود در سالن مراسم است. عده بسیاری از نخبگان در گوشه کنار های سالن ایستاده و دکتر ظفرقندی سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: من از نخبگان عزیزی که به دلیل کمبود جا و صندلی ایستاده آمد عذرخواهی می کنم. من شرمنده شما هستم.

دکتر ظفرقندی خطاب به نخبگان گفت که سه ماه پیش قبل از اینکه وزیر شود معلم بوده است و اگر از این مسئوایت فارغ شود باز به شغل معلمی بر می گردد.

وزیر بهداشت گفت: هیچ جایگاهی بالاتر از معلمی نیست. معلمی همچون درختی است که میوه می دهد و ثمر می دهد و چه چیزی زیباتر از این!

او در همین حین به دکتر حبیبی معاون دانشجویی و فرهنگی و دکتر سعید کریمی معاون درمان اشاره می کند و می گوید: دکتر حبیبی و کریمی همین ثمره ها هستند. بنده معلم دکتر کریمی در دوران دبیرستان و استاد دکتر حبیبی در دوران دانشگاه بودم.

دکتر ظفرقندی خطاب به نخبگان حاضر در این مراسم می‌گوید: من صحبت های شما را قبول دارم. مشکلات را کتمان نمی کنم اما معتقدم باید این مشکلات را قدم به قدم با هم مرتفع کنیم.

وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از برخی تصمیمات در گذشته انتقاد می کند و در همین رابطه نامه یکی از دانشجویان رشته دندانپزشکی دانشگاه شهید بهشتی را که در این جلسه به دستش رسیده بود را قرائت می کند: یکی از دانشجویان از افزایش ظرفیت رشته دندانپزشکی انتقاد کرده و نوشته است که کلاس آنها ۳۵ نفر ظرفیت دارد و ظرفیت در دفترچه ۸۰ نفر اعلام شده است!

دکتر ظفرقندی ادامه می دهد: بله این مشکلات وجود دارد. شرایط کشور هم در شرایط سختی است.

او این پرسش را مطرح میکند که آیا ما محیط را انتخاب می کنیم یا در آن محیط قرار می‌گیریم؟ و می‌گوید:  آیا در قبال مشکلاتی که در محیط قرار دارد ترک کشور راه حل است یا با استقامت و پیگیری باید مشکلات را مرتفع کرد؟

دکتر ظفرقندی شعری که دکتر سعید کریمی از فریدون مشیری خواند: “من اینجا ریشه در خاکم من اینجا تا نفس باقیست می مانم را” بار دیگر تکرار می کند و می گوید: به نظرم همه ما باید یکبار دیگر شعر دوران دبستان را به هم یاد آوری کنیم:

دست در دست هم دهیم به مهر؛ میهن خویش را کنیم آباد

یار و غمخوار یکدگر باشیم؛ تا بمانیم خرم و آزاد (شعر از عباس یمینی شریف)

گزارش از قاسم عزیزی

linkلینک کوتاه خبری :

اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید